آرسام جوووونم؛آرسام جوووونم؛، تا این لحظه: 8 سال و 1 روز سن داره

پسر اردیبهشتی ما

سومین مروارید دندون آرسام جونم ( دندون بالایی سمت راستی)

سلام پسر قشنگم سلام عشقم خیلی اذیت شدی مامانی، یک هفته ای بود که شب ها همش بیدار میشدی و گریه میکردی، دیشب و پریشب که یه ربع یه ربع پا میشدی؛ استامینوفن هم موثر نبود خیلی؛ بعضی وقتها هم گریه های دردناک میکردی؛ مامان فدات شه، چقدر درد کشیدی گلم امروز صبح بالاخره مروارید خوشگل شما جوونه زد و راحت شدی آرسامم نفس مامانی اونقدر درد داشتی که حتی نمیذاشتی مامان لثه های خوشگل شما رو که کلی ورم کرده بود ماساژ بده امروز صبح لثه ی بالایی رو به پایین که فشار میدادی، دندون های خوشگلت به هم میخورد و صدا میداد مبارکت باشه عشقم .: آرسام جووووووونم؛؛؛ تا این لحظه ، 8 ماه و 12 روز سن دارد :. یه ساعت پیش حمام ب...
8 بهمن 1395

آرسام جونم، 8 ماه و 8 روزه شده

سلام  پسر قشنگم سلام عزیز دلم امروز .: آرسام جووووووونم؛؛؛ تا این لحظه ، 8 ماه و 8 روز سن دارد :.   الهی مامان فدات شه، از روز جمعه یاد گرفتی، میگی: مامان اولین بار بابایی متوجه شد... ولی دفعه بعد من مشغول کاری بودم و حواسم به شما نبود؛ یهویی بلند گفتی: ما... ما...ن واااااای که چقدر واست ذوق کردم، پسر شیرین زبووووووووووونم عشق من یاد گرفتی خودت و لووووس میکنی، چشات و به هم فشار میدی و قیافه ت و یه مدل باحالی میکنی، دوست دارم اون موقع هام هامت کنم سرسری میکنی، خیلی باحال اون روزی بابایی داشت با شما بازی میکرد؛ یه عروسک داد دستت و بعد گفت: بده بابا و دستشو آورد جلو  ش...
4 بهمن 1395

امروز شما، عشقم

جیگر مامان، دیشب با بابایی و آتریسا جون رفتیم مغازه ی سیسمونی و این کالسکه خوشگله رو واست خریدیم مبارکت باشه عشقم سلیقه ی آتریسا جون و بابایی امروز وقتی رفته بودم آرایشگاه واسه اولین بار ازش استفاده کردی؛ نانازی مبارکت باشه بوس بوس م خیلی سبکه، همه جا میشه ببریمش؛ تا شما خسته نشی چند تا عکس پایین هم هنرهای مامانی شماست من که خیلی خوشم اومد واسه اسلایدر وب خوشگلت هم از همین روش استفاده کردم ...
26 دی 1395

8 ماهه شدی آرسام جووووون

سلام پسرم سلام گلم سلام آرسام م امروز .: آرسام جووووووونم؛؛؛ تا این لحظه ، 8 ماه سن دارد :.   8 ماهه شدنت مبارک عزیزم پسر خوشگل مامان، این روزها می تونی از حالت نیمه دراز خودت و بلند کنی و بشینی موقع رانندگی، مامان و می ترسونی؛ وقتی داخل کریر نشستی یهویی خودت و بلند میکنی و می خوای بشینی واااای که چقدر مامانی رو هول میکنی حرف های جدید یاد گرفتی... گ... اونگه... خیلی نانازی حرف میزنی عشقم وقتی دیگه نمی خوای غذا بخوری؛ میگی: نه... نه... نه. خب بریم سراغ عکس های این ماه شما فدا دندون های خوشگلت بشم فدا اخمش فدا خنده ش ...
26 دی 1395

آتلیه مامانی

سلام عشقم بوس بوس م خوبی مامانم عزیزدلم چند دقیقه پیش یه آتلیه کوچولو راه انداختیم و چند تا عکس خوشگل از شما گرفتم خوابت می اومد؛ خیلی خوب نشدن  یه روز دیگه سرحال تر باشی، بابایی هم باشه عکس های بهتر میگیرم عشقم انشاالله واسه جشن دندونیت می خوام این مدلی عکس بگیری، نفس خب بریم سراغ عکس ها ناناسی مامان فدات شه، پسر خوش تیپ من عشقم واسه اولین بار امروز، دس دسی کردی موهای فشن ت و بگردم قربووووووونت بشم، عشقم فدا خنده های خوشگلت بشم؛ عزیز دلم جفت دندون خوشگلت و بگردم، عشق خوشگلم فدا ژست ت بشه مامانی ...
22 دی 1395

آرسام جون 7 ماه و 7 روزه ی مامانی

سلام عزیزم سلام گل قشنگم سلام 7 ماه 7 روزه ی من .: آرسام جووووووونم؛؛؛ تا این لحظه ، 7 ماه و 7 روز سن دارد :. مبارکت باشه عشقم   ناناز من، چند روزی هست که یه حرف جدید یاد گرفتی... میگی: نه... نه... نه... اونه... اونه... خیلی ناز و شیرین میگی عشق من خیلی دوست داری با آبجی آتریسا و بابایی بازی کنی  وقتی چیزی رو بهت نشون میدم و بعد قایمش میکنم، ابروهای خوشگلت رو میدی بالا و دنبالش میگردی؛ عاشق این ریختی کردنتم اون لحظه دوست دارم هامت کنم فدات شم، امروز کلی عکس داری بریم ببینیم صبح از خواب پا شدی، آتریسا جون هنوز خواب بود از من خواستی که کوله آبجی رو بدم دستت اینجوری...
3 دی 1395

اولین یلدای آرسام شیرین عسل خونه ی ما

سلام آرسام م سلام عزیزم یلدای 95 اولین شب یلدای شما بود عشقم یه دورهمی کوچولو خونه مامان جون اینا داشتیم؛ خیلی خوش گذشت من و عمه اعظم؛ البته بیشتر عمه تدارک سفره رو دید، آخه من خیلی وقت نداشتم ژله هندوانه که من درست کردم و کدو تنبل خوشگل تزیین پشمک م خودم انجام دادم کیک خوشگل و میوه آرایی رو عمه اعظم انجام دادن این هم سفره ی خوشگل یلدای ما بابایی گرفتدت، آخه می ترسید از پشت سر بیفتی نفسی با کلی خواهش یه لحظه ول کرد شما رو اینجوری بابا رو نگاه نکن؛ می خورمت ها!!!!!! بابایی دیگه؛ بالش گذاشت پشت سرت تا خیالش راحت...
1 دی 1395

امروز شما؛ آرسام عزیزم

سلام  آرسام م عزیز دلم امروز واسه سومین بار نوبت آتلیه داشتی، البته با اون یه بار که تو شکم مامانی بودی میشه 4 بار مامانی فدات شه؛ زودی خسته شدی و خوابت برد، از خواب ناز شما هم چند تا عکس خوشگل گرفتن ولی واسه همین خواب شیرین شما باز باید بریم؛ذآخه چند تا از عکس ها موند واسه چهارشنبه نوبت دادن بعد از شب یلدا قربونت بشم کلی شیطون شدی امروز شما واسه بابایی خودت و لووووس میکنی اینجا هم تازه از خواب پا شدی؛ همین الان بوس   بوس .: آرسام جووووووونم؛؛؛ تا این لحظه ، 7 ماه و 2 روز سن دارد :. ...
28 آذر 1395