آرسام جون 7 ماه و 7 روزه ی مامانی
سلام عزیزم
سلام گل قشنگم
سلام 7 ماه 7 روزه ی من
مبارکت باشه عشقم
ناناز من، چند روزی هست که یه حرف جدید یاد گرفتی... میگی: نه... نه... نه... اونه... اونه...
خیلی ناز و شیرین میگی عشق من
خیلی دوست داری با آبجی آتریسا و بابایی بازی کنی وقتی چیزی رو بهت نشون میدم و بعد قایمش میکنم، ابروهای خوشگلت رو میدی بالا و دنبالش میگردی؛ عاشق این ریختی کردنتماون لحظه دوست دارم هامت کنم
فدات شم، امروز کلی عکس داری
بریم ببینیم
صبح از خواب پا شدی، آتریسا جون هنوز خواب بود
از من خواستی که کوله آبجی رو بدم دستت
اینجوری
آتریسا جون ببینه کفشدوزک ش رو دهن کردی، ازت میگیره ناناسی
قربونت بشم، بابایی اومد و شما هم اینجوری واسه ش خودت و لووووس میکنی
فدا خنده ت بشه مامانی
بابایی با شما دالی بازی میکنه
شما هم که عاشق دالی بازی هستی
فدای دندون های خوشگلت بشم، عکس پایینی خیلی قشنگ دیده میشن، نفس من
قربون دو تا دندون خوشگلت بشم
پسر قشنگم، آتریسایی بیدار شد و صبحونه خوردیم و بابایی گفتش که بریم گردنه، ببینیم چه خبره
آخه این هفته برف اومده
رفتیم و شما هم خوابیدی
یهویی بیدار شدی، آتریسا جون با بابایی رفته بودن یه کم برف بازی کنن
خوابالوی من
دور دستات بگردم، دستهای خوشگلت رو اینجوری میگیری، به مامانی میگی بغلم کن
فدات شم
الان هم خوابی، عزیز دلمآتریسا جون هم خوابه