21 ماهه شدی عشق مامانی
سلام پسرم
سلام نفسم
امروز
21 ماهه شدی عشقم
الهی مامان فدات شه، هفته ی پیش مثل امروز یه اتفاق بد واست افتاد
ساعت نزدیک 7 بود می خواستم شما، عشق های خوشگلم رو ببرم حمام تمیز بشین، ماه بشین
واسه چند لحظه کنارتون نبودم، یهویی صدای جیغ بلندی از شما شنیدم و آتریسایی هم داد میزد که مامانی من افتادم رو آرسامی
عزیز دلم چقدر درد کشیدی، نمی تونستی پاشی بایستی تا یک ساعت بعد یه کم آروم شدی ایستادی ولی خیلی بد پاهات و میذاشتی فوری با دایی تماس گرفتم و گفتش که فعلا بهتره کمتر راه بره
فیلم های راه رفتنت رو دایی دید؛ خدا رو شکر الان بهتری ولی هنوز خوب خوب نشدی دایی گفته که بین 2 تا 4 هفته طول میکشه تا کامل خوب بشی عشق کوچولوی من
آرزوی سلامتی دارم واسه هر دو تون عزیزای دلم
عشق شیرین مامانی تو این ماه کلی حرف جدید یاد گرفتی:
یاد گرفتی میگی: Hat ، Socks ، Shoe ، Ball ، Bee
و جالب اینجاست که فارسی شون رو متوجه میشی ولی خودت نمیگی
داری اعضای بدن رو هم یاد میگیری از همه شیرین تر میگی nose با انگشتای خوشگلت هم بینی خودت و نشون میدی
یه شعر بانمک هم یاد گرفتی؛
میگی: 1 2 3
من میگم: کی از همه بهتر خوب میخنده
شما خیلی شیرین و ناز دستت رو میاری بالا و میگی:
من ... من ... من
الهــی مامان فدات شه
خب بریم عکس های این ماه شما رو ببینین
آتیش من پای خوشگلت و میخوای کجا بذاری
هر بار از این سرسره تونلی سر می خوری بعدش خودت و به خواب میزدی
نیم ساعت بعد، پارک ملت با امیرحسین جون و یاسمین جون
فدا پرنسس خوشگلم بشم، هوا داداشی رو داره
قربوووونش
با آبجی دارین بازی میکنین
فدا نگاهت بشه مامانی
اولین حوله تن پوش آرسام جونم
Happy Vlentine
دو سال پیش وقتی شما هنوز تو شکم من بودی، مثل امروز اسم شما رو انتخاب کردیم
خاطره های خوبی از این روز زیبا دارم؛ واسه همینم خیلی دوستش دارم
دیشب یه جشن کوچولو داشتیم
البته عروسک خوشگله کادوی منه
از همون اول که کیک رو دیدی فوری گفتی: هارت ... هارت
تا اینکه یکی رو برداشتی
عشق های من دوستون دارم
یه عالمـــــــــه