آرسام جوووونم؛آرسام جوووونم؛، تا این لحظه: 8 سال و 2 روز سن داره

پسر اردیبهشتی ما

آرسام جون 7 ماه و 7 روزه ی مامانی

سلام عزیزم سلام گل قشنگم سلام 7 ماه 7 روزه ی من .: آرسام جووووووونم؛؛؛ تا این لحظه ، 7 ماه و 7 روز سن دارد :. مبارکت باشه عشقم   ناناز من، چند روزی هست که یه حرف جدید یاد گرفتی... میگی: نه... نه... نه... اونه... اونه... خیلی ناز و شیرین میگی عشق من خیلی دوست داری با آبجی آتریسا و بابایی بازی کنی  وقتی چیزی رو بهت نشون میدم و بعد قایمش میکنم، ابروهای خوشگلت رو میدی بالا و دنبالش میگردی؛ عاشق این ریختی کردنتم اون لحظه دوست دارم هامت کنم فدات شم، امروز کلی عکس داری بریم ببینیم صبح از خواب پا شدی، آتریسا جون هنوز خواب بود از من خواستی که کوله آبجی رو بدم دستت اینجوری...
3 دی 1395

اولین یلدای آرسام شیرین عسل خونه ی ما

سلام آرسام م سلام عزیزم یلدای 95 اولین شب یلدای شما بود عشقم یه دورهمی کوچولو خونه مامان جون اینا داشتیم؛ خیلی خوش گذشت من و عمه اعظم؛ البته بیشتر عمه تدارک سفره رو دید، آخه من خیلی وقت نداشتم ژله هندوانه که من درست کردم و کدو تنبل خوشگل تزیین پشمک م خودم انجام دادم کیک خوشگل و میوه آرایی رو عمه اعظم انجام دادن این هم سفره ی خوشگل یلدای ما بابایی گرفتدت، آخه می ترسید از پشت سر بیفتی نفسی با کلی خواهش یه لحظه ول کرد شما رو اینجوری بابا رو نگاه نکن؛ می خورمت ها!!!!!! بابایی دیگه؛ بالش گذاشت پشت سرت تا خیالش راحت...
1 دی 1395

امروز شما؛ آرسام عزیزم

سلام  آرسام م عزیز دلم امروز واسه سومین بار نوبت آتلیه داشتی، البته با اون یه بار که تو شکم مامانی بودی میشه 4 بار مامانی فدات شه؛ زودی خسته شدی و خوابت برد، از خواب ناز شما هم چند تا عکس خوشگل گرفتن ولی واسه همین خواب شیرین شما باز باید بریم؛ذآخه چند تا از عکس ها موند واسه چهارشنبه نوبت دادن بعد از شب یلدا قربونت بشم کلی شیطون شدی امروز شما واسه بابایی خودت و لووووس میکنی اینجا هم تازه از خواب پا شدی؛ همین الان بوس   بوس .: آرسام جووووووونم؛؛؛ تا این لحظه ، 7 ماه و 2 روز سن دارد :. ...
28 آذر 1395

هفت ماهه شدن آرسام جون

سلام عزیزم سلام گلم 7 ماهه شدنت مبارک عشق من البته با دو روز تاخیر اومدم ناناسی عزیز دل مامان؛ مریض شده بودی، سرما خورده بودی، خیلی بد خدا رو شکر الان بهتری مامان فدات بشه؛ قربونت بشم می تونی بشینی اصلا دوست نداری دراز بکشی همش میگی بشینم خیلی ناز میشینی خب بریم سراغ عکس های ماه هفتم شما انگشت شست پات و دهن کردی مامانی هم شکار کرد فدا يست گریه ت بشه مامان الهـــــــــــــی تازه غذا خور شدی عشقم فداش بشه مامانی هوا خیلی سرد شده بود؛ تو خونه هم سرد شده...
28 آذر 1395

16 آذر و تولد مامانی

سلام عزیزم سلام آرسام شیرین زبونم گل قشنگم، این روزها... د... د...؛ ا... دد... ا...دد و حرف گ... گ... رو خیلی قشنگ میگی بعضی وقتها هم ما... ما... با... با... میگی نفس دیروز تولد من بود و شما اولین سالی بود که واسه تولد من بودی، عشق فشنگم از خدای مهربون به خاطر حضور شما فرشته های نازم، ممنونم یه کوچولو مریض شدی این روزها، فکر میکنم سرماخوردی نانازم؛ تو خواب و شیر خوردن اذیت میشی چند تا عکس از شما دو تا آتیـــــــــــش با کیک تولد من فدات بشم عشقم؛ این عکس ها رو هم من از شما شکار کردم   فدا خنده ی خوشگلت بشم، عزیزم ...
17 آذر 1395

آرسام 200 روزه ی دو دندون خونه ی ما

سلام آرسام م امروز 1395/9/9  200 روزه شدی عشقم، مبارکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه نفسم صبح بعد از قطره آهن می خواستم دندون خوشگلت رو تمیز کنم که متوجه شدم دندون کناری ردیف پایین شما که میشه دومین دندون خوشگل پسرم، بعد از 20 روز جوونه زده همونجا بود که بابایی تماس گرفت و گفتش که آرسامی امروز 200 روزه شده، مبارکه منم گفتم واااای چه روز خوبی ؛ دو دندونه شده عشق خوشگلمون نفسی، عکس های امروز شماست وقتی آبجی رو از مهد آوردیم شیطون من همش دنبال توپک های شال و کلاه آتریسا جونی؛ خوشت میاد ازشون .: آرسام جووووووونم؛؛؛ تا این لحظه ، 6 ماه و 13 روز سن...
9 آذر 1395

آرسام جون 6 ماه م 6 روزه ی ما

آرسام من عزیزم امروز .: آرسام جووووووونم؛؛؛ تا این لحظه ، 6 ماه و 6 روز سن دارد :.   عزیز دلم دو شبی هست که باز دندون های خوشگلت داره اذیتت میکنه تو خواب نق میزنی، نفس فدات بشم عزیزم؛ همین الان شماست، تازه از خواب پا شدی بوس بوس من مامانی فدا پشای خوشگلت بشه؛ بوس من هنوز هم خوابت میاد  ببین چه ژست هایی میگیری قربونش بشه مامانی گل من؛ خوابوندمت، ولی فقط 10 دقیقه خوابیدی الان هم بیداری و داری به من نگاه میکنی   ...
2 آذر 1395

شش ماهگی آرسام جون و آش دندونی آرسام خوشگله ی ما

عشق قشنگم بوس من آرسام من امروز .: آرسام جووووووونم؛؛؛ تا این لحظه ، 6 ماه سن دارد :.   گل قشنگم می خواستم ششمین ماهگردت رو با یه دور همی کوچولو جشن بگیریم  از اونجاییکه دندون خوشگل شما هم دراومد یه آش دندونی هم به جشن مون اضافه شد تا سر فرصت یه جشن دندونی حسابی واست تدارک ببینیم میگن بعد از اولین دندون باید آش درست کرد، یه کوچولو از مواد آش رو هم به پرنده ها داد تا بقیه دندون های شما راحت تر دربیاد نفسم واسه آبجی هم مامانی همین برنامه رو پیاده کرد عکس های شش ماهگی شما با آتریسا جون تازه الان شمع رو دیدی؛ آره نفسی ...
26 آبان 1395

ماه ششم؛ آرسام عشق قشنگ من

سلام آرسام م سلام بوس من خوبی مامانی، کوچولوی یه دندون من؛ نفس مامانی این روزها هنوز هم درگیر دندون های خوشگلتی نانا؛ احتمالا دومین دنون شما رو هم به زودی میبینیم عشق قشنگم بریم عکس های خوشگل شما رو ببینیم دور دستات بگرده مامان مامان جون واست بافته، نانازم شب شده، تو ماشین ازت عکس گرفتم؛ آرسام م همیشه بخندین عشق های قشنگم اولین بار که رفتی رودخونه ناناسی گرم بود؛ مامانی هم شما رو این ریختی کرد آخ مامان فدات شه چقدر دندونت اذیت میکنه تازه از خواب بعد از ظهر پا شدی فدات شم؛ آرسامی این...
26 آبان 1395