آرسام عزیزم و تولد بابایی
سلام پسر قشنگم
سلام نانازم
دیروز تولد بابایی بود
دیشب یه جشن کوچولو گرفتیم و به بابایی تبریک گفتیم
آتریسا جون خیلی ذوق داشت، همش میگفتش که آخه کی جشن میگیریم و شما هم با کنجکاوی زیاد به همه چی نگاه میکردی و مثل آبجی ذوق می کردی
چند تا از عکس های شما
فدای دو تا عشق کوچولوم بشم من
شما رو گذاشتم پایین تا بابایی و آتریسا جون شمع ها رو فوت کنن
منم فیلم بگیرم
یهویی دیدم شما هاج و واج به ما نگاه میکنی
این روزها خیلی شیطون و کنجکاو شدی، دوست داری از همه چی سر درآری
هر صدایی که میشنوی فوری به سمتش برمیگردی و می خوای ببینی چیه
دو هفته ای میشه که وقتی صدا می زنیم: آرسام جون، فوری برمی گردی نانازم
یک ساعت پیش شماست؛ عشق قشنگم
بعد از یه حمام خوب
دوستت دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی